30 اصل شادی

 30 اصل شادی :

1-     یگانه داروی آرام بخش روح و جان ، یاد خداست.

2-      هر کاری را با علاقه وتمرکز انجام بده.

3-      با بحث های بی نتیجه انرژی خود را هدر نده.

4-      از هیچ کس و هیچ چیز توقع نداشته باش.

5-      به تفسیر و تعبیر کارهای دیگران نپرداز.

6-      قبل از مطمئن شدن ،در مورد هیچ چیز قضاوت نکن.

7-      اجازه نده اتفاقات ناخوشایند روحیه ات را خراب کند.

8-      هنگام عصبانیت هیچ تصمیمی نگیر.

9-      شادی خود را به هیچ کس وابسته نکن تا همیشه از آن برخوردار باشی.

10-  انتظار نداشته باش همیشه آنچه در اطرافت اتفاق می افتد مطابق میل و خواسته ات باشد.

11-  انتظارنداشته باش با منفی نگری جسمی سالم داشته باشی.

12-  از سختی ها و مشکلات زندگی استقبال کن و با غلبه برآنها به خود پاداش بده.

13-  هرگز خودت را با دیگران مقایسه نکن ،چرا که تو چیزهایی داری که دیگران در حسرت آن ها هستند.

14-  به قدر توانت تلاش کن و نتیجه را به خدا واگذار کن.

15-  با شرایط زندگی سازگار باش.

16-  در فرهنگ لغات خود« شکست» را« تجربه» معنا کن.

17-  به خاطر اشتباهات گذشته خود را سرزنش نکن.

18-  درمقابل خواسته ها و گفتار دیگران انعطاف پذیر باش ونخواه که فقط حرف ،حرف خودت باشد.

19-   تا با خود مهربان نباشی ،نمی توانی مهر بورزی.

20-  بر جسم و روح خود مسلط باش.

21-  هنگام عصبانیت نفس عمیق بکش و تا ده بشمار.

22-  قلبت را از نفرت خالی کن تا خوشبختی در آن لانه کند.

23-  بگذار دیگران از تو بعنوان فردی آرام و خوشرو یاد کنند.

24-  برای اینکه شاد باشی باید شادی آفرین باشی.

25-  خودت را از اسارت زنجیرهای بدبینی، منفی نگری و نا امیدی آزاد کن.

26-  با دیگران طوری رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کنند.

27-  اندوه روز نیامده را، برروز آمده ات نیفزا.

28-  در تصمیم های خود تاخیر نیانداز.

29-  هنگام از دست دادن، زیاد ناراحت نشو،و هنگام بدست آوردن زیاد خوشحال نباش.

30-  در زندگی به جای «شناور» بودن «شناگر» باش.   


خطای چشم !

 خطای چشم !

با نگاه كردن به علامت مثبت و جلو عقب بردن سر از مونیتور دایره كوچكتر میچرخد.

 

تاجر 4 زنی

در روزگار قدیم تاجر ثروتمندی بود که چهار همسر داشت.

همسر چهارم را بیشتر از همه دوست داشت و او را مدام با جواهرات گران قیمت پذیرایی می کرد. بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او می داد.

همسر سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار می کرد. نزد دوستانش او را برای جلوه گری می برد گرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او با مرد دیگری برود و تنهایش بگذارد.

واقعیت این بود که او همسر دومش را هم بسیار دوست داشت. او بسیار مهربان بود و دائماً نگران و مراقب مرد بود. مرد در هر مشکلی به او پناه میبرد و او نیز به تاجر کمک می کرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید. اما همسر اول مرد زنی بسیار وفادار و توانا که در حقیقت عامل اصلی ثروتمند شدن او و موفق بودنش در زندگی بود. اما اصلاً مورد توجه مرد نبود. با وجود این که از صمیم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه ای که تمام کارهایش با او بود حس می کرد و تقریباً هیچ توجهی به او نداشت.

روزی مرد احساس کرد به شدت بیمار است و به زودی خواهد مرد.

به دارایی زیاد و زندگی مرفه خود اندیشید و با خود گفت: من اکنون چهار همسر دارم ،اما اگر بمیرم دیگر کسی را نخواهم داشت، چه تنها و بیچاره خواهم شد ! بنابراین تصمیم گرفت با همسرانش حرف بزند و برای تنهاییش فکری بکند.

اول از همه سراغ همسر چهارمش رفت و گفت: من تو را از همه بیشتر دوست دارم و از همه بیشتر به تو توجه کرده ام و انواع راحتی ها را برایت فراهم آورده ام، حالا در برابر این همه محبت من آیا در مرگ با من همراه می شوی تا تنها نمانم؟

زن به سرعت گفت: "هرگز" ؛ همین یک کلمه و مرد را رها کرد.

مرد با قلبی که به شدت شکسته بود به سراغ همسر سومش رفت و گفت: من در زندگی تو را بسیار دوست داشتم آیا در این سفر همراه من خواهی آمد؟

زن گفت: البته که نه ! زندگی در این جا بسیار خوب است . تازه من بعد از تو می خواهم دوباره ازدواج کنم و بیشتر خوش باشم. قلب مرد از این حرف یخ کرد.

مرد تاجر به همسر دوم رو آورد و گفت: تو همیشه به من کمک کرده ای . این بار هم به کمکت نیاز شدیدی دارم شاید از همیشه بیشتر، میتوانی در مرگ همراه من باشی؟

زن گفت : این بار با دفعات دیگر فرق دارد. من نهایتاً می توانم تا گورستان همراه تو بیایم اما در مرگ ... متأسفم !

گویی صاعقه ای به قلب مرد آتش زد. در همین حین صدایی او را به خود آورد: من با تو می مانم ، هر جا که بروی تاجر نگاهی کرد ، همسر اولش بود که پوست و استخوان شده بود. غم سراسر وجودش را تیره و تار کرده بود و هیچ زیبایی و نشاطی برایش باقی نمانده بود . تاجر سرش را به زیر انداخت و به آرامی گفت: "باید آن روزهایی که می توانستم به تو توجه میکردم و مراقبت می بودم...

در حقیقت همه ما چهار همسر داریم!

1.همسر چهارم که بدن ماست. مهم نیست چه قدر زمان و پول صرف زیبا کردن او بکنی وقت مرگ ،اول از همه او، تو را ترک می کند.

2.همسر سوم که دارایی ماست. هر چقدر هم برایت عزیز باشد وقتی بمیری به دست دیگران خواهد افتاد.

  3.همسر دوم خانواده و دوستان ما هستند . هر چقدر صمیمی و عزیز باشند وقت مردن نهایتاً تا سر مزارت کنارت خواهند ماند.

  4.همسر اول که روح ماست. غالباً به آن بی توجهیم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست میکنیم. او ضامن توانمندی های ماست اما ما ضعیف و تنها هایش کرده ایم تا روزی که قرار است همراه باشد اما آن روز دیگر هیچ قدرت و توانی برایش باقی نمانده است .

و جا دارد بیان وزین و سراسر حکمت امیر المؤمنین علیه السلام را بیان کنیم:  

«ان ایقن انه یفارق الاحباب و یسکن التراب و یواجه الحساب و یستغنی عما خلف، و یفتقر الی ما قدم کان حریا بقصر الامل و طول العمل »؛ کسی که یقین دارد (به زودی) از دوستان جدا می شود و در زیر خاک مسکن می گزیند و با حساب الهی رو به روست و از آنچه بر جای گذاشته بی نیاز می گردد و به آنچه از پیش فرستاده محتاج می شود، سزاوار است که آرزو را کوتاه و اعمال صالح را طولانی کند. (بحارالانوار، جلد 1 ص 70)

 

داستان مرد خوشبخت

داستان مرد خوشبخت 

پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت: "نصف قلمرو پادشاهی‌ام را به کسی می‌دهم که بتواند مرا معالجه کند".

تمام آدم‌های دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانست.

تنها یکی از مردان دانا گفت: "فکر کنم می‌توانم شاه را معالجه کنم. اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید، پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید، شاه معالجه می شود".


شاه پیک‌هایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد....

آنها در سرتاسر مملکت سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند. حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد.

آن که ثروت داشت، بیمار بود. آن که سالم بود در فقر دست و پا میزد، یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت. یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند. خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند.

آخرهای یک شب، پسر شاه از کنار کلبه‌ای محقر و فقیرانه رد میشد که شنید یک نفر دارد چیزهایی می‌گوید. "شکر خدا که کارم را تمام کرده‌ام. سیر و پر غذا خورده‌ام و می‌توانم دراز بکشم و بخوابم! چه چیز دیگری می‌توانم بخواهم؟"

پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند.

پیک‌ها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند، اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن نداشت!!!

  

لبخند از دیدگاه روانشناسی :

 لبخند از دیدگاه روانشناسی :

۱ . لبخند جذابتان می کند

همه ما به سمت افرادیکه لبخند می زنند کشیده می شویم. لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد می کند. دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم.

2. لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد.

دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می زند.

3. لبخند مسری است.

لبخند زدن برایتان شادی می آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید.

4. لبخند زدن استرس را از بین می برد.

وقتی استرس دارید، لبخند بزنید. با اینکار استرستان کمتر می شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید.

5. لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند.

به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.

6. لبخند زدن فشارخونتان را پایین می آورد.

وقتی لبخند می زنید، فشارخونتان به طرز قابل توجهی پایین می آید. لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید.

7. لبخند زدن اندورفین، سروتونین و مسکن های طبیعی بدن را آزاد می کند.

تحقیقات نشان داده است که لبخند زدن با تولید این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیه می شود. می توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است.

8. لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان می دهد.

عضلاتی که برای لبخند زدن استفاده می شوند صورت را بالا می کشند. پس نیازی به کشیدن پوست صورتتان ندارید، سعی کنید همیشه لبخند بزنید.

9. لبخند زدن باعث می شود موفق به نظر برسید.

به نظر می رسد که افرادیکه لبخند می زنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می کنند.

10. لبخند زدن کمک می کند مثبت اندیش باشید.

لبخند بزنید. حالا سعی کنید بدون از بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکر کنید. خیلی سخت است. وقتی لبخند می زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می فرستد که "زندگی خوب پیش می رود". پس با لبخند زدن از افسردگی، استرس و نگرانی دور بمانید.

 

هفته سلامت در سال 1391 شمسی ،2012میلادی

هفته سلامت در سال 1391 شمسی ،2012میلادی

  •  مقدمه:

روز هفتم آوریل هر سال ( برابر با 18 فرودین ماه ) و به مناسبت سالروز تأسیس سازمان بهداشت جهانی (WHO) در سال 1948، به نام روز جهانی بهداشت (World Health Day) نامگذاروز شمار هفته سلامت اعلام شد.

  موضوع اعلام شده از سوي سازمان جهاني بهداشت براي روز جهاني سلامت سال 2012 «سالمندي و سلامت» (Ageing nad health) و شعار «زندگي سالم، طول عمر بيشتر» (Good health adds life years) انتخاب شده است.

برهمين اساس روزهاي هفته سلامت در ايران نيز مرتبط با موضوع سالمندي نامگذاري شده‌اند. به اين ترتيب:

18 فروردين ماه (جمعه) با عنوان «سالمندي، ورزش و سلامت معنوي»

19 فروردين (شنبه )با عنوان «سالمندي و آموزش همگاني»

20 فروردين(یکشنبه ) با عنوان «سالمندي و حوادث و بلايا»

21 فروردين(دوشنبه) با عنوان «سالمندي و شهرهاي دوستدار سلامت»

22 فروردين(سه شنبه) با عنوان «سالمندي، سلامت و همكاري‌هاي بين بخشي»

23 فروردين(چهارشنبه) به عنوان «سالمندي و مراقبت در برابر بيماري‌ها»

24 فروردين(پنج شنبه) به عنوان «سالمندي و كرامت اجتماعي»

نامگذاري شده است.

چاي سبز بنوشيد.

چاي سبز بنوشيد.

افراد مسنی که چای سبز می‌نوشند ، کمتر دچار احساس پیری و افسردگی می‌شوند.

چای سبز برای مقابله با افسردگی مفید است .
پژوهشگران ژاپنی در تحقیقات جدید خود نشان داده‌اند که مردان و زنان مسنی که در روز یک یا چند فنجان چای سبز می‌نوشند، کمتر دچار احساس پیری و افسردگی می‌شوند.

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز  ،  این محققان با مطالعه روی گروهی از زنان و مردان ۷۰ سال یا مسن‌تر دریافته‌اند؛ سالمندانی که روزانه دست کم چهار فنجان چای سبز می‌نوشند، ۴۴ درصد کمتر از همسالان خود علائم افسردگی را نشان می‌دهند. این در حالی است که در مطالعات اولیه روی 1058 سالمند نسبتا سالم نیز معلوم شد که مصرف چای سبز، باعث کاهش اضطراب‌ها و تنش‌های روانی می‌شود.

از کل افرادی که در این تحقیق شرکت کرده بودند حدود ۳۴ درصد از مردان و ۳۹ درصد از زنان علائمی از افسردگی داشتند که این علائم در ۲۰ درصد مردان و ۲۴ درصد زنان شدید بود.

با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، محققان تاکید کردند که تاثیرات مشخص پیشگرانه و محافظتی حاصل از مصرف چای سبز برای مقابله با افسردگی تحت تاثیر شرایط فردی همچون وضعیت اقتصادی، جنسیت، رژیم غذایی یا سابقه مشکلات پزشکی، مصرف داروهای ضد افسردگی، مصرف دخانیات و فعالیت‌های ورزشی قرار نمی‌گیرد.

 

از سوی دیگر، در این تحقیق هیچ رابطه‌ای از تاثیر مصرف چای سیاه یا قهوه در کاهش علائم و نشانه‌های افسردگی مشاهده نشده است.

 

به گفته پژوهشگران؛ در چای سبز اسید آمینه‌های تیانین وجود دارد که نقش یک آرام بخش را برای مغز ایفا می‌کند.

خواص چاي سبز و خوردن آن فوايد زيادي ازجمله جلوگيري از بروز حملات قلبي و سرطان دارد و به افرادي كه كلسترول و چربي خون بالايي دارند توصيه مي‌شود حتما از آن استفاده كنند. از ديگر خواص آن اين است كه چون سوخت و ساز بدن را افزايش مي‌دهد براي افرادي كه قصد كاهش وزن را دارند مناسب است.
 
  سعي كنيد روزانه 5 فنجان چاي سبز بنوشيد. استفاه از چاي كيسه‌اي نيز بهتر است زيرا نوشيدن چاي پررنگ براي سلامت بدن مناسب نيست. فراموش نكنيد كافئين يكي از مواردي است كه تاثيري منفي بر طول عمر انسان دارد
.

اسرار و رازهای طول عمر

 

اسرار و رازهای طول عمر

 

آیا رازهای طول عمر را می شناسید؟

جاودانگی، یکی از بزرگ‌ترین آرزوهای تمام ما انسان‌هاست اما نمی‌توان در این دنیای فانی جاودانه ماند و زندگی کرد،.

براي همه ما جالب است چيزهايي درباره راز طول عمر بدانيم و به اسراري براي برخورداري از زندگي سالم، همراه با نشاط و شادماني بيشتر پي ببريم. 
در اينجا راه‌هايي به شما پيشنهاد مي‌شود كه با خواندن آن مي‌توانيد تا حدودي به اين اسرار دست يابيد:

 طبق آخرین تحقیقات امید به زندگی بین مردان ایرانی، 68-58 سال و بین زنان ایرانی، 71-61 سال است. این در حالی است که فقط 5 درصد از مردم ایران یعنی 1 میلیون و 844 هزار و 967 مرد (حدود دو ملیون)و 2 میلیون و 55 هزار و 846 زن، بیشتر از 65 سال سن دارند. سازمان بهداشت جهانی بیشترین مرگ و میر را در میان مردم کشورهای توسعه یافته بین سنین 77 تا 81 سالگی و در میان مردم کشورهای درحال توسعه بین 35 تا 60 سالگی اعلام کرده است. جالب است بدانید که بیشترین افراد بالای 100 سال که از نظر پزشکی مورد آزمایش‌های مختلفی قرار گرفته‌اند و صحت کهولت سنشان هم به اثبات رسیده است، اهل کشورهای آمریکا و ژاپن هستند.پس تفات از کجا تا به کجاست یعنی امید به زندگی نزدیک به دو برابر ماست(60 به 100) 


فقط می‌توان با یک برنامه‌ریزی صحیح و تغییر در روش زندگی، کیفیت و طول عمر را افزایش داد. می‌پرسید چطور؟

ازدواج (بشرط موفق بودن)

ادامه نوشته

کلام معصومین


بسم الله الرحمن الرحیم

کلام معصومین

قال رسول الله(ص):لا ایمان لمن لا امانه له= آنکه امانت دار نیست ایمان ندارد.

قال علی (ع):اقبح الغدر اذاعه السر= زشت ترین بی وفایی ،فاش کردن راز است.

قال الباقر(ع):ان حدیثنا یحیی القلوب= همانا سخن ما دلها را زنده می کند.

قال الصادق (ع):من لم یملک غضبه لم یملک عقله = هرکس مالک خشم خود نباشد ،مالک عقل خود نیست.

قال السجاد(ع):اذا صلیت فصل صلاه مودع= هرگاه نماز می گذاری،نماز وداع کننده بجای آور.

قال الصادق(ع):القلب حرم الله فلا تسکن حرم الله غیرالله= قلب و دلت حرم خداست مبادا در حرم خدا غیر او را جای دهی.

قال الحسین(ع):لا تقولوا بالسنتکم ما ینقص عن قدرکم= چیزی بر زبان نیاورید که از ارزشتان بکاهد.

قال الصادق(ع):حبنا اهل البیت افضل العباده= حب و دوستی ما اهل بیت بالاترین عبادت است.

قال علی (ع): الفکر فی الخیر یدعو الی العمل به= فکر کردن به خوبی و کار خیر تو را به سمت عمل بدان هدایت می کند.

قال الباقر(ع)تبسم الرجل فی وجه اخیه المومن حسنه= لبخند آدمی بر روی برادر دینی اش حسنه است.

قال علی (ع):انما الشرف بالعقل والادب لا باالمال والحسب= همانا شرف و شخصیت آدمی به عقل وادب است نه به دارایی و نژاد.