متنی قابل تامل در خصوص امید

 

متنی قابل تامل در خصوص امید :

🐀تعدادی موش رو دانشمندان داخل يك استخر آب انداختند
تمامی موشها فقط ١٧دقيقه توانستند زنده بمانند و در نهايت خفه شدند !!!

❗️دوباره دانشمندان با اينكه ميدانستند موش بيش از ١٧دقيقه زنده نمي ماند تعداد ديگري موش رو به داخل 
همان استخر انداختند و با علم ١٧دقيقه تا مرگ موشها 
تمامي موشها رو قبل از ١٧ دقيقه از آب جمع كردند وتمامی آنها زنده ماندند !!!! موشها پس از مدتی تنفس و استراحت دوباره به آب انداخته شدند !!!!!

❓حدس ميزنيد اين بار چند دقيقه زنده ماندند؟
٢٦ساعت طول كشيد تا آنها مردند 
فقط به اين اميد كه دوباره دستي خواهد آمد و نجات پيدا ميكنند ،٢٦ساعت تمام طاقت آوردند !!!!!!

اميد بهترين و بالاترين قوه محرك زندگي است👌🏼

روانشناس و مشاورخانواده م. عظیمی فرد

۵ تکنیک عالی برای رهایی از افسردگی

*👌۵ تکنیک عالی برای رهایی از افسردگی* 

👈اگر احساس افسردگی می کنید، بهتر است کاری برای مبارزه با آن انجام دهید. 
افسردگی خود به خود رفع نمی شود. 

➕علاوه بر کمک گرفتن از پزشک یا تراپیست، این ۵ روش را نیز مورد ملاحظه قرار دهید تا حس بهتری داشته باشید.

*1⃣ ورزش کنید.*

🏃‍♂هر روز ۱۵ تا ۳۰ دقیقه پیاده روی کنید، بدوید یا دوچرخه سواری کنید. 

💠افرادی که افسردگی دارند زیاد دوست ندارند فعالیت کنند. ولی باید خودتان را مجبور به این کارها نمایید. 

🚵🏾‍♂️ اگر به انگیزه نیاز دارید از دوستتان بخواهید شما را همراهی کند. 
وقتی عادت ورزش برای شما همیشگی شد، مدت زیادی طول نمی کشد که تغییری در روحیه خود حس می کنید. 

🧘🏻‍♂علاوه بر ورزش ایروبیک، حرکات یوگا نیز به تسکین حس افسردگی کمک می کنند. 

💻در وبسایت های مخصوص یوگا حرکاتی را می یابید که می توانید آنها را در منزل تمرین کنید. 

دو جنبه دیگر از یوگا ( تمرینات تنفسی و مدیتیشن ) هم به دادن حس بهتر به افراد افسرده کمک می کنند.

*2⃣ با تغذیه خوب به خودتان برسید.*

🍗افسردگی بر اشتها هم اثر می گذارد. 
البته در افراد مختلف این موضوع متفاوت است، بعضی ها اصلاً دوست ندارند چیزی بخورند و بعضی ها زیادی غذا می خورند. 

🥘اگر افسردگی بر اشتهای شما اثر گذاشته است، باید به تغذیه خود دقت کنید. تغذیه درست بر روحیه و خلق و خو و انرژی شما تأثیر دارد. 

🍎میوه، سبزیجات و وعده های غذایی منظمی داشته باشید، حتی اگر احساس گرسنگی نمی کنید، سعی کنید چیزی بخورید، مثلاً میوه بخورید.

*3⃣ مشکلات را شناسایی کنید و زیاد به آنها فکر نکنید.*

📝سعی کنید موقعیت‌های مشکل زا که افسردگی شما را بیشتر می کنند بشناسید. 

👬اگر می دانید چه چیزی شما را ناراحت می کند در مورد آن با دوستتان حرف بزنید. 

🗣حرف زدن روش خوبی برای آزاد کردن احساسات و دریافت کردن توجه از سوی دیگران است. 

🖋اگر کسی را ندارید که این چیزها را به او بگویید، باز کردن سفره دلتان برای دفتر خاطرات هم گزینه خوبی است.

😇وقتی درد دل می کنید و افکار و احساسات خود را بیرون می ریزید، 
به چیزهای مثبت رو می کنید. 

👨‍👩‍👦‍👦برای حل مشکلات اقدامی بکنید. اگر به کمکی نیاز داشتید کمک بخواهید. حس ارتباط با دوستان و خانواده می تواند افسردگی را تسکین دهد.

*4⃣ نیمه‌ی پر لیوان را ببینید.*

🤯افسردگی بر افکار فرد اثر می گذارد و باعث می شود که همه چیز منفی، ناامیدکننده و تیره و تار به نظر برسد. 

🤗اگر افسردگی باعث شده که فقط چیزهای منفی را ببینید، 
تلاش کنید تا چیزهای خوب و مثبت زندگی را هم ببینید. 
سعی کنید اول به یک چیز و بعد به چیزهای دیگر فکر کنید. 

☝️نقاط قوت خود، استعدادها و نعمت هایی که دارید برای خود برشمارید. 
مهمتر از همه فراموش نکنید که نسبت به خودتان صبر داشته باشید تا افسردگی تان به تدریج درمان شود و از بین برود. درمان افسردگی پروسه‌ای زمان بر است.

*5⃣ حرف دلتان را بزنید.*

🎯وقتی افسرده می شوید، حس خلاقیت و سرگرمی و تفریح را از دست می دهید. 

🎨از تخیل تان استفاده کنید، به کارهایی مانند نقاشی، طراحی، خیاطی، نویسندگی، رقص، شعر گفتن یا موسیقی بپردازید. 

🎹این کارها نه تنها استعدادهای شما را شکوفا می کنند، بلکه حس مثبت شما را رو می کنند و افسردگی شما کمتر می شود. 

🎭چیزهای خنده دار پیدا کنید. فیلم های کمدی ببینید. خندیدن به بهبود روحیه کمک می کند

🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃

لیوان را زمین بگذار

فقط کافیه لیوان را زمین بگذاریم.
دکتر روانشناسی, همزمان با آموزش " اداره استرس",
در اطراف سالن درس راه میرفت.
.
به محض آنکه او لیوان آبی را به نیت نشان دادن, بلند کرد,
همه حضار منتظر بودند که پرسش مشهور
" نیمه پر یا نیمه خالی" را مطرح کند. در مقابل, او با لبخندی
پرسید:
"سنگینی این لیوان چه میزان است؟ "

پاسخ های مدعوین در سطحی بین ۸ تا ۲۰ اونس بود.

روان شناس پاسخ داد:
موضوع بر سر وزن قطعی نیست بلکه بستگی دارد
به مدت زمانی که من لیوان را در دست نگه میدارم.

اگر آن را برای یک دقیقه نگه دارم, مشکلی نیست. اگر
برای یک ساعت نگه دارم دردی در بازوی خود احساس
خواهم کرد. اگر به مدت یک روز نگه دارم دستم کرخ و
لمس خواهد شد.
در تمام موارد گفته شده, وزن لیوان تغییر نکرده اما هرچقدر
زمان طولانی تر باشد,لیوان سنگین تر احساس میشود.

👌در ادامه, وی گفت:
استرس و نگرانیها مانند این لیوان آب هستند. اگر یک دقیقه
به آن ها فکر کنید اتفاقی نمیفتد. کمی بیشتر به آنها فکر کنید,
شروع به اذیت کردن میکنند و اگر به طور مداوم به آن ها
فکر کنید, احساس فلج شدنی به شما دست میدهد که توان
انجام هیچ کاری را نخواهید داشت.
بیاد داشته باشید که بایست لیوان را پایین بگذارید ...

ترس از بیماری یا نوسوفوبیا

ترس از بیماری یا نوسوفوبیا:

ترس از یا نوسوفوبیا همان‌طور که نام آن به‌خوبی گویا است، اختلالی است که طی آن شخص از ابتلا به بیماری بخصوصی هراسان می‌شود. احتمال بروز این اختلال در شرایط اضطراری، مثل حالا که ویروس کرونا شیوع پیدا کرده است، بیشتر می‌شود. مطلبی که پیش رو دارید، شرح کامل این اختلال است: از نشانه‌ها و علل بروز آن گرفته تا راهکارهای درمانی مناسب. همراه ما باشید.

آنچه در این مقاله خواهید خواند: 
نشانه‌های اختلال ترس از بیماری | تفاوت نوسوفوبیا با هیپوکندریا | علل ابتلا به ترس از بیماری | عوامل خطرساز ترس از بیماری | روند درمان ترس از بیماری
نشانه‌های اختلال ترس از بیماری

نشانه اصلی اختلال نوسوفوبیا (Nosophobia) اضطراب و ترس بیش از حد و دائمی از مبتلاشدن به بیماری بخصوصی است: معمولا بیماری‌های مزمن و خطرناکی نظیر سرطان، نارسایی قلبی یا اچ آی وی که سلامت جانی انسان را تهدید می‌کنند.

نگرانی شخص مبتلا به این اختلال، حتی پس از دادن آزمایش و مطمئن‌شدن از منفی‌بودن جواب آن، تداوم پیدا می‌کند. این نگرانی می‌تواند او را برای معاینه یا آزمایش مجدد به مطب پزشک بکشاند و مدام فکرش را درگیر خواهد کرد.

ترس و اضطراب شدید حتی می‌تواند منجر به بروز نشانه‌های جسمانی شود. بعضی از این نشانه‌های احتمالی را در ادامه می‌توانید ببینید:

سرگیجه؛
حالت تهوع؛
تندشدن نبض؛
عرق کردن؛
تنفس سریع؛
مشکل در به‌خواب‌رفتن؛
یکی از دیگر نشانه‌های رفتاری شخص مبتلا به ترس از بیماری، اجتناب‌کردن است؛ به این معنا که ممکن است نخواهد در معرض هیچ اطلاعات دیگری راجع‌به بیماری قرار بگیرد. اگر از اخبار تلویزیون یا دوست و آشنا چیزی راجع‌به بیماری بشنود، ممکن است مضطرب و پریشان شود. حتی ممکن است از سوار شدن به وسایل نقلیه عمومی و حضور در اماکن پررفت‌وآمد هم اجتناب کند.

اگر در خانواده چنین شخصی سابقه ابتلا به بیماری خاصی وجود داشته باشد، تمام هم‌ّوغمش بر پیشگیری از ابتلا به آن و دوری از عوامل تشدیدکننده خطر بروز بیماری خواهد بود.

اما از سوی دیگر، برخی افراد مبتلا به این اختلال، ترجیح می‌دهند به هر طریقی شده اطلاعات بیشتری درباره بیماری‌های بخصوصی به دست آورند. ممکن است ساعت‌ها وقت خود را صرف مطالعه درباره بیماری کنند یا مدام چشم‌ و گوش‌شان به اخبار باشد و پیگیر وقایع تازه راجع‌به شیوع بیماری یا نظایر این اطلاعات باشند.

تفاوت نوسوفوبیا با هیپوکندریا
مقایسه نوسوفوبیا با هیپوکندریا و بررسی تفاوت‌هایشان


خیلی‌ها نوسوفوبیا را با هیپوکندریا (hypochondria/ خود بیمار انگاری) اشتباه می‌گیرند؛ حال‌آنکه تفاوت‌هایی میانشان هست. نوسوفوبیا به ترس از ابتلا به بیماری بخصوصی مربوط می‌شود، اما هیپوکندریا یا همان خودبیمارانگاری شامل نگرانی‌هایی کلی‌تر درباره بیماری ها و ابتلا به آنها است و نه یک بیماری بخصوص.

ادامه نوشته

۶ راه برای داشتن انرژی مثبت

۶ راه برای داشتن انرژی مثبت

۱. روزی نیم ساعت پیاده روی کنید. برای انرژی مثبت بودن، این روش عالی است.

۲. یک قضیه را حتی بی ارزش و کوچک ، انقدر در بوق و کرنا نکنیم. مسائل مهم، برای شما مهم باشد. مسائل کوچک را کوچک برخورد کنید. سعی کنید درباره مسائل کوچک با دیگران صحبت نکنید.

۳. همواره خرق عادت کنید!‌ خرق عادت کردن یعنی آن که به دنبال چیزهایی برای خواندن و تماشا کردن باشید که در زندگی تان تا حالا سابقه نداشته است.

۴. کارهایی که شادی آفرین نیستند را بدون رودربایستی کنار بگذارید. برای انرژی مثبت بودن، باید با انرژی مثبت ها گام بردارید و هم نشین شوید. شناخت انرژی مثبت ها در پیرامون شما سخت نیست. وقت زیاد تری را با آن ها سپری کنید.

۵. برای انرژی مثبت بودن، نباید ۲۰ ساعت در روز کار کنید. کار و استراحت و تفریح و مطالعه و تغذیه، ۵ عنصر حیاتی برای حیات انرژی مثبت هاست. به هر کدام سر جای خود احترام بگذارید.

۶. انرژی مثبت ها، به دنبال این نیستند که صبح تا غروب به این فکر کنند که دیگران درباره آن ها چه فکری می کنند. پس حرف و نظر مردم در زندگی شخصی‌تان نباید کوچکترین تاثیری داشته باشد.

روان شناس و مشاور خانواده مرتضی عظیمی فرد.

پنج مرحله ترمیم روح بعد از طلاق

پنج مرحله ترمیم روح بعد از طلاق:
 
انسان هنگام مواجه باهر مصیبت یا واقعه غم‌انگیزی در زندگی، احساسات و عواطفی را تجربه می‌کند که این احساسات در اکثر انسان‌ها و اکثر وقایع یکسان هستند. در این مقاله،نگاهی اجمالی به این عواطف خواهیم داشت . اگر این پنج احساس را به درستی درک، حس و تخلیه کنید، به شکل باورنکردنی خاطرات غم‌انگیز ناشی از جدایی‌تان را پشت سر خواهید گذاشت و برای شروع فصل جدیدی از زندگی شیرین بعد از جدایی آماده خواهید شد.

این مراحل عبارت‌اند از:

1. انکار

کلمه انکار به این معنا است که انسان منکر وجود یک واقعیت شود. یعنی هنوز باور نداشته باشید شما از همسرتان جدا شده اید و او برای همیشه رفته است. یا اینکه منکر این واقعیت شوید که موضوع جدایی شما، موضوع بسیار مهمی در زندگیتان است و باید با تمام وجود با آن روبرو شوید؛ و هم از درون و هم از بیرون به درمان عواقب این جدایی بپردازید.

2. خشم

احساس بعدی که معمولا پس از عبور از انکار برای انسان بروز می‌کند، خشم نسبت به آن اتفاق است. درزمینهٔ جدایی و طلاق، بارزترین واکنشی که طرفین ممکن است از خود بروز دهند، خشم است؛ مثلا خشم از دست طرف مقابل، پدر و مادر او، پدر و مادر خود، روزگار و یا حتی خشم و گله‌مندی از خداوند که چرا این بلا را نازل کرده است.

خشم نیز یکی از احساساتی است که خداوند در وجود انسان قرار داده است. خوب است که شما با داشتن نگرشی آگاهانه نسبت به خشم و عصبانیت بتوانید باخشم ناشی از جدایی، به‌خوبی کنار بیایید. مهم‌ترین مطلبی که باید در اینجا در نظر گرفت این است که اصلا قرار نیست شما از خشم فرار کنید. بلکه باید خشم را آگاهانه حس کرده و آن را تخلیه کنید.

3. افسوس و چانه زنی

افسوس خوردن هم یکی از شایع‌ترین عکس‌العمل‌های انسان هنگام مواجهه با مصیبت است. مثلا در یک حادثه تصادف که باعث شده اتومبیل شخصی خسارت جدید ببیند. افسوس خوردن فرد می‌تواند جملاتی از این قبیل باشد: “حیف شد این اتفاق افتاد، ای‌کاش تصادف نکرده بودم، دیدی چه بلایی سرم اومد؟ ای کاش این اتفاق نیفتاده بود.” افسوس خوردن معمولا همراه با «چانه زدن» در مورد آن واقعه اتفاق می‌افتد.

در موردجدایی و طلاق نیز به همین صورت انسان تمایل ذاتی به افسوس و چانه زنی دارد. خداوند برای او جدایی و از دست دادن همسر را به عنوان قیمت درسهای با ارزش و رشد و زندگی بهتر در نظر گرفته است، ولی شخص نمی خواهد این قیمت را بپردازد. بنابراین دائما در ذهن خود سناریو هایی را تداعی میکند که منجر به خسارت کمتری برایش میشود. مثلا دعوا و کشمکش را به عنوان بهای پرداختی میپذیرد ولی جدایی و طلاق را نه. یعنی هیچ کدام از سناریو های تداعی شده در ذهن او منجر به طلاق نمیشود.

4. سوگواری و افسردگی

بارزترین احساسی که هنگام جدایی و طلاق تقریبا برای همه بروز میکند ، سوگواری و ناراحتی است. این احساس معمولا آنقدر قوی و فراگیر است که باعث پنهان شدن مراحل دیگر میشود. . با شناختن احساسات قبلی، اکنون میتوانید با خیال راحت «سوگواری» کنید! بله، درست متوجه شدید. نکته مهم در رابطه با سوگواری این است که غم داشتن و گریه و سوگواری کردن، اگر آگاهانه و هدفمند باشد خیلی هم خوب است.

نگران این نباشید که سوگواری و غصه خوردن برای شما ضرر دارد یا نه؟ اگر گریه کردن برای انسان ضرر داشت ، نوزادان که دائما گریه میکنند باید آسیب های شدیدی میدیدند یا از گریه میمردند. یا کسانی که شغل آنها به نوعی به گریه ربط دارد مانند مداحان، باید در اثر گریه آسیب های شدید روحی یا جسمی میدیدند ولی میبینیم که اینطور نیست و از سلامت کامل روحی برخوردارند و اکثرا خیلی هم انسانهای شاد و پر انرژی هستند

5. پذیرش

بعد از اینکه احساسات مربوط به واقعه جداییتان ،یعنی انکار، خشم، افسوس و سوگواری را عمیقا احساس کردید و مطمئن شدید که اشک یا خشمی باقی نمانده است، به مرحله زیبای پذیرش وارد شده اید. در این مرحله، به خود، خداوند و کائنات اعلام میکنید که این واقعه را کاملا احساس کرده و آن را پذیرفته اید و آماده رشد کردن هستید.

وقتی به مرحله زیبای پذیرش رسیدید و احساسات شدید مرتبط با آن را به درستی حس و تخلیه کردید، وقت آن است که اقداماتی عملی را شروع کنید تا واقعه جداییتان درسهای ارزشمندی بگیرید. درسهایی که ارزش هر کدام از آنها را نمیتوان با میلیاردها تومان پول مقایسه کرد.

بنابراین هدف اصلی این است که شما با تمام وجود و با آگاهی کامل، واقعه طلاق یا جدایی‌تان را «احساس» کنید و درس‌های باارزشی را که کائنات سر راه شما گذاشته، بیاموزید و موهبت‌های بی‌نظیری را به عنوان جایزه این رشد و تعالی برایتان در نظر گرفته، دریافت کنید.

پاسخ به برخی سوالات در خصوص زمان و تغییرات DSM5

پاسخ به برخی سوالات در خصوص زمان و تغییرات DSM5:
دی‌اس‌ام-۵ (به انگلیسی: DSM-5) (که قبلاً به عنوان DSM-V شناخته می شده‌است) نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی است که توسط انجمن روان‌پزشکی آمریکا (APA) منتشر شده است و در واقع یک راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی است. DSM-5 در ماه مه سال ۲۰۱۳ انتشار یافت و جایگزین DSM-IV که آخرین بار در سال ۲۰۰۰ تجدید نظر شده‌است، شد.

رشد و توسعه    ویرایش

در سال ۱۹۹۹، کنفرانس پژوهش و برنامه‌ریزی DSM-5 به‌طور مشترک توسط انجمن روانپزشکی آمریکا و موسسه ملی سلامت روان (NIMH)، جهت تعیین اولویت‌های پژوهشی برگزار شد. گروه‌های کاری برنامه‌ریزی و تحقیقات، مقالات مورد نیاز این پژوهش را برای اطلاع رسانی و شکل دادن به DSM-5 تولید کردند و نتیجه کار را به همراه توصیه‌ها در مقاله‌ای به APA گزارش دادند. گروه‌های کاری به شش گروه تقسیم شدند که در واقع هر گروه برای تمرکز بر یک موضوع گسترده به وجود آمد. این موضوعات به شرح زیر می‌باشند:

فهرست واژه‌ها، اختصارات و اصطلاحات
علوم اعصاب و ژنتیک
تشخیص و مسائل مربوط به رشد
شخصیت و ارتباط آن با اختلالات
معلولیت و اختلالات روانی
مسائل میان فرهنگی
در ادامهٔ این موضوعات در سال ۲۰۰۴ سه مقاله ی، مسائل مربوط به جنسیت، مسائل تشخیصی در جمعیت سالمندان و اختلالات روانی در کودکان و خردسالان نیز صورت گرفت. همچنین یک سری همایش برای جمع آوری مطالب و ایجاد توصیه‌ها، نظریه‌ها و پیشنهادهای مربوط به مسائل و اختلالات خاص، صورت گرفت.

انجمن روانپزشکی آمریکا در تاریخ ۲۳ ژوئیه سال ۲۰۰۷، اعلام کرد که با شدت عمل نظارت همه جانبه بر توسعه DSM-5 را خواهد کرد. لذا گروهی متشکل از ۲۷ عضو که شامل دانشمندان تحقیقات رشته روانپزشکی و دیگر رشته‌ها، ارائه دهندگان بالینی، حامیان خانواده و مصرف کنندگان گردآوری شد.

از تغییرات عمده و انقلابی در DSM-5، می‌توان از موارد زیر نام برد:

1. حذف اختلال یا سندرومِ آسپرگر، اختلال تجزیۀ کودکی، اختلال رت، اختلال اوتیسم، و قرار گرفتن همۀ آن‌ها زیر چتر اختلال طیف اوتیسم.

2. حذف معیار هوشبهر یا IQ برای طبقه بندی معلولیت ذهنی و استفاده از میزان نیاز به حمایت به عنوان معیار اصلی برای طبقه‌بندی.

3. اضافه شدن بعضی اختلالات جدید، مثل اختلال احتکار، اختلال قمار، اختلال نامنظمی خُلقی.

4. حذف سؤمصرف و وابستگی به مواد و جایگزین شدن آن‌ها با اعتیاد به مواد.

5. حدف همجنس گرایی از دایره بیماریها و اختلالات روان

منابع    ویرایش

مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «DSM-5». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۱۴ آوریل ۲۰۱۳.
آسیب شناسی روانی بر اساس DSM-5، ترجمه و تألیف مهدی گنجی، ویراستار دکتر حمزه گنجی، نشر ساوالان، 1392

دروغگوئی کودکان و درمان آن

دروغگوئی کودکان و درمان آن:

 فرزندمان دروغ کوچکی بگوید، عصبانی و برآشفته می شویم. این در حالی است که بچه ها باید دوره های مختلف رشد را طی کنند تا کم کم تفاوت میان واقعیت و رویا را متوجه شوند...
 براساس نظر پیاژه، بچه ها تا 4 سالگی رفتاری را که به خشنودی والدینشان بینجامد، به این معنا که �هر چیز مامان و بابا رو خوشحال کنه، خوبه و هر چه آنها را عصبانی کنه، بده� و با این تفکر ذهنی و رشدی، امکان دارد کودک 3 ساله شما در حالی که دور دهانش آغشته به مرباست، به چشمانتان زل بزند و بگوید نمی داند این شیشه مربا چرا شکسته و اصلا از وجود مربا در کابینت بی خبر بوده است! او می داند بی تردید شکستن ظرف مادر را عصبانی می کند و رفتار درست از نظر او، نگفتن علت واقعی این اتفاق است. بچه ها برای درک تفاوت بین حقیقت و دروغ به زمان نیاز دارند بنابراین باید در درک بهتر حقیقت و دروغ یاری شان کنید.
 بررسی ها نشان داده فقط 18 درصد از کودکان 6 ساله می توانند تفاوت داستان های واقعی و تخیلی را درک کنند و بقیه بچه ها تا 9 سالگی قدرت درک تخیلی بودن داستان هایی مانند دیو و پری را ندارند. بچه ها در 7 سالگی از دروغ گفتن حس بدی پیدا می کنند و از مجازات می ترسند و در 12 سالگی که طبق نظریه دکتر پیاژه به بلوغ می رسند، می فهمند اگر نتوانند با گفتن حقیقت اعتماد مردم را جلب کنند، شکست خواهند خورد.
 همه اینها را گفتیم تا به این نکته برسیم که دروغگویی در سنین مختلف تعابیر متفاوتی دارد و برای کودک قبل از سنین مدرسه، به کار بردن لفظ �دروغگو� جایز نیست. با این مقدمه، می رسیم به یک راهکار عملی 7 مرحله ای که شما را یاری می کند بچه هایی راستگو بار بیاورید:
 مرحله اول: مفهوم حقیقت را آموزش دهید
از همان کودکی (2 تا 5 سالگی) هنگام بازی کردن با کودک، تماشای تلویزیون یا هنگام کتاب خواندن تفاوت میان حقیقی و غیرحقیقی بودن را به کودک بیاموزید. این فرصت ها می توانند مقدمه ای برای شروع بحث هایی در درک مفهوم حقیقت باشند. آیا اگر یک سگ زیر غلتک آسفالت برود، مثل کاغذ پهن می شود و بعد به حالت اول برمی گردد و می دود؟ یا اینکه بابا گفت چه بچه شیرینی! می خورمت... شوخی بود و نمی خواهد تو را بخورد.
 مرحله دوم: معلم خوبی باشید
بچه ها از همان کودکی مانند دوربین فیلمبرداری هر چه از شما می بینند و می شنوند، ضبط و تقلید می کنند پس الگوی راستگویی باشید. وقتی برای ندادن پول بلیت سن کودک را به متصدی کمتر می گویید، او موضوع را می فهمد و شاید با تعجب بگوید: �من که 3 سالم نیست، بابا! 4سالمه!� پس با گفتن دروغ های کوچک و بزرگ از همان کودکی دروغگویی را به او نیاموزید. دروغ گفتن پشت چراغ قرمز، پای تلفن و... از چشمان او دور نخواهد ماند.
 مرحله سوم: لاف زدن و پز دادن را دروغ گفتن ندانید
به فرزندتان کمک کنید تفاوت رویا و واقعیت را دریابد و بدون اینکه او را دروغگو بخوانید، سعی کنید روی لاف زدن او اسم بگذارید. مثلا وقتی فرزندتان در مورد ماشین کنترلی پرنده اش با دوستانش حرف می زند و آن را توصیف می کند، می توانید به او پیشنهاد دهید که به دوستانش بگوید شوخی کرده و واقعیت را توضیح دهد. یادتان باشد همه بچه ها گاهی �چاخان� می کنند ولی نگذارید لاف زدن آنها با این توجهات زیاد و رفتارهای غلط به یک مشکل تبدیل شود.

  مرحله چهارم: باعث دروغگویی نشوید

گاهی والدین پس از مشاهده اعمال ناشایست کودک، برخورد تندی دارند و طوری از او توضیح می خواهند که مجبور به دروغگویی می شود اما هیچ وقت سوال نکنید؛ به جای اینکه بپرسید تو شیشه مربا را شکستی و به دلیل فریادی که می زنید، ترس ایجاد کنید، بگویید: �واقعا عصبانی شدم چون رفتی روی کمد و شیشه مربا رو شکستی!�
براساس نظر پیاژه، بچه ها تا 4 سالگی رفتاری را که به خشنودی والدینشان بینجامد، به این معنا که �هر چیز مامان و بابا رو خوشحال کنه، خوبه و هر چه آنها را عصبانی کنه، بده�
مرحله پنجم: جریمه دروغگویی با جریمه کار نادرست متفاوت است
به کودک توضیح دهید اگر راست بگوید، کمتر عصبانی می شوید چون دروغگویی جریمه اش را 2 برابر می کند و واقعا به حرفتان پایبند باشید. اگر نوجوان شما به جای رفتن به منزل دوستش، از جای دیگری سر در آورده و می خواهید او را تا 2 روز از بیرون رفتن از خانه محروم کنید، توضیح دهید اول به دلیل رفتارت 2 روز محرومی و بعد به دلیل دروغگویی 2 روز دیگر هم جریمه می شوی. با این کار خواهد فهمید با راستگویی، جریمه اش نصف زمانی می شود که دروغ بگوید. از اجرای مجازات دروغگویی کوتاه نیایید.
 مرحله ششم: راستگویی اش را تحسین و تقویت کنید
نمونه ای از دروغ گویی
متناسب با سن کودک، صداقت او را تحسین کنید. فرض کنید کودک 4، 3 ساله شما شیشه مربا را شکسته، مکث کوتاهی می کند و به جای اینکه بگوید �من نکردم� می گوید: �ببخشید�. در این صورت فورا بگویید از راستگویی ات خوشحالم و بعد از تحسین رفتار او، جریمه شکستن شیشه مربا را تعیین کنید. اگر فرزند شما به خانه می آید و در مورد اینکه کجا بوده راست می گوید، به او اطمینان دهید به عنوان پاداش این راستگویی، از این پس اجازه می دهید همراه دوستانش بیشتر بیرون برود. به او آرامش بدهید تا از ترس مجبور به دروغگویی نشود. اگر قبل از اینکه بفهمید، در مورد کاری که کرده به شما  گفت، او را کمتر از حالت معمول تنبیه کنید. در مورد این ارفاق مراقب باشید تا بچه ها برای فریبتان از این روش استفاده نکنند، به خصوص در صورتی که سابقه دروغگویی دارند.
 مرحله هفتم: کمک گرفتن از متخصص و مشاور
بچه های بزرگ تر از 10 سالی که مدام دروغ می گویند باید از نظر مشکلات عاطفی و روانی بررسی شوند. برخی از آنها می دانند دارند رویا بافی می کنند اما اصلا از این موضوع ناراحت نیستند. این گروه هم به پیگیری نیاز دارند.

چطور میشه فهمید که پسری دختری را دوست دارد؟

*چطور میشه فهمید که پسری دختری را دوست دارد؟* 
نویسنده: روان شناس و مشاور خانواده م. عظیمی فرد
شاید شما با خودتان بپرسید که چطور می توان فهمید که یک پسر یک دختر(و یا نامزدش) را واقعا دوست دارد و قصد ازدواج با دختر را دارد و در کل مرد زندگی هست. یکی از مواردی که دختران جامعه ی ما آن را ملاک عاشق بودن یک پسر قرار می دهند این است که از آن پسر قول ازدواج بگیرند که البته در جامعه ی امروزی ما ثابت شده که این موضوع دیگر هیچ ملاکی برای انتخاب و دل بستن به یک پسر نمی باشد و برعکس باعث خیلی از اغفال ها و سو استفاده ها و بی آبرو کردن خیلی از دخترهای جامعه ی ما شده است که خودسرانه و به سادگی فریب وعده های دروغین ازدواج دوست پسرشان را خورده اند. کافی است که فقط یک بار صفحه ی حوادث روزنامه ها را ورق بزنید تا این موضوع برایتان اثبات شود. اما موارد زیر می تواند تا حدودی ملاک کلی باشد تا بتوان فهمید که یک پسر و یا نامزدتان شما را واقعا دوست دارد قصد ازدواج و یک زندگی سالم با شما را دارد.

-اگر پسری دختری را دوست داشته باشد " هرگز" به وی پیشنهاد س.ک.س نمی دهد.چونکه در جامعه ی ما پاکدامنی دختر برای خیلی از پسرها بسیار مهم است و اگر پسری به شما پیشنهاد س.ک.س داد دو دلیل بیشتر ندارد؛ یک اینکه فقط به فکر استفاده از جسم شماست و بعد از مدتی شما را ترک می کند و دوم اینکه با طرح این پیشنهاد می خواهد به پاک بودن شما پی ببرد و اگر شما پیشنهاد او را قبول کنید سه حالت بیشتر وجود ندارد؛ یک) او ممکن است با شما رابطه برقرار کند و بعد به خاطر اینکه شما در نظر او دختر مناسب و پاکی نبودید شما را ترک کند. دو)ممکن است بدون انجام هیچ رابطه ی س.ک.س شما را ترک کند(البته احتمال اینکه پسرهای جامعه ما پیشنهاد این رابطه را به این آسانی رد کنند بسیار کم است) و اما مورد سوم که احتمال آن بسیار کم است این است که ممکن است آن پسر بعد از انجام س.ک.س با شما ازدواج کند(با توجه به تجربیاتی که من دارم شاید حداکثر5% پسرها از این دسته باشند).البته این موضوع به دوران نامزدی هم تا حدودی (البته کم) مربوط می شود چونکه هنوز زندگی دو نفر به مرحله ی قطعی نرسیده است. و توصیه ی من به دختران جوان این است که تا حد امکان سعی کنند که تا شب ازدواج تن به این کار با نامزدشان ندهند

-به اشتیاق و تلاش آن پسر که در رابطه با ازدواج و رسیدن به شما باشد توجه کنید. دقت کنید که منظور از اشتیاق، زنگ زدن به شما و قرار گذاشتن با شما نیست بلکه منظور از اشتیاق و تلاش، کار و کوششی است که آن پسر انجام می دهد تا هزینه ی ازدواج با شما را فراهم کند.وقتی که نامزدتان و یا پسری به شما قول ازدواج داد به تلاش وی برای انجام مراسم ازدواج توجه کنید، ببینید که آیا برای ازدواج شما سعی و تلاشش تغییر کرده است؟ حتی ممکن است آن پسرمدت زیادی بیکار باشد و شغلی نداشته باشد اما این موضوع هیچ اشکالی ندارد، مهم تلاش وی برای پیدا کردن شغلی تازه است.این موضوع نشان می دهد که آن پسر شما را دوست دارد، و برای رسیدن به شما تلاش می کند حتی اگر بیکار باشد

-به ظاهر و پوشش خود توجه کنید. آیا شما دختر با حجابی هستید؟ آیا زیاد به حجاب اهمیت نمی دهید؟ پسرهای ایرانی(همانطور که قبلا گفتم) معمولا دختری را برای ازدواج انتخاب می کنند که دارای ظاهری سنگین و پوشیده باشد.اگر شما دختر با حجاب و پوشش سنگینی هستید و دیدید که پسری به سمت شما آمد،بدانید که احتمال اینکه آن پسر هدف پاکی نسبت به شما داشته باشد(ازدواج)، بسیار بیشتر از پسری است که به دنبال دختری با پوشش نامناسب و به قول معروف "بدحجاب" می رود.اگر هم شما دارای پوشش مناسبی نیستید احتمال اینکه دوست پسرتان برای هدفی غیر از ازدواج با شما دوست شده باشد بسیار زیاد است.

-ببینید که آیا واقعیت های خودش را به شما نشان می دهد.آیا در مورد خانواده و یا محل زندگی و یا ثروت و ... به شما واقعیت را می گوید؟ آیا در مورد خودش بیش از حد اغراق می کند؟ و یا به قول معروف "خالی بندی" می کند؟ اگر دیدید که پسری پیش شما بیش از آنچه که به نظر می رسد لاف می زند بدانید که او فقط قصد دوستی و به قول معروف مخ زدن شما را دارد.اگر پسری شما را دوست داشته و قصد ازدواج داشته باشد مطمئن باشید که اگر در خانه ای کاه گلی هم زندگی کند، آن را از شما پنهان نمی کند پنهان کردن واقعیات یکی از عواملی است که باعث ایجاد طلاق در ازدواج ها می شود.