سلامت روان و نوجوانان و جوانان
ویژگیهای عاطفی: لازم است نوجوان، با برخي از تحولات عاطفي و احساسيدر دورهی نوجواني آشنا شود. اين آشنايي، او را براي مواجه شدن با تغييرات اين دورهآماده خواهد کرد و به او کمک مي کند تا خود را بياختيار ، به دست هيجانات عاطفيدورهی نوجواني نسپارد. از طرفی والدین هم باید به تفاوتهای فردی فرزندان توجه کنند. با شناخت شخصیت نوجواو شناخت ویژگیهای عاطفی دورهی نوجوانی، برخی از رفتارهای ناخوشایند آنان غیر طبیعی انگاشته نمیشود تا موجب بروز عکس العمل در والدین گردد و به تیرگی روابط با نوجوان بیانجامد. برخی از ویژگیها شامل: عدم تعادل و بیثباتی عاطفی (عدم کنترل خشم، زودرنجی و...)، مورد توجه همسالان واقع شدن (کسب تأیید همسالان، افزایش دوستان همجنس و...)، عدم تحمل در مقابل انتقاد و سرزنش (اختلاف نظر با والدین, عدم ارتباط صمیمانه با والدین و...)، ظاهر شدن احساسات فداکارانه (احساسات مبارزه طلبانه با ظالم، دفاع از مظلوم و ستمدیده و...)، مهم جلوه دادن خود در برابر دیگران، یأس و ناامیدی سریع در برابر ناکامیها، توجه به وضع ظاهر و لباس و آرایش، داشتن حالت رویایی و عاشق پیشگی، نگرانی و پریشان خاطری از آینده و...
نیازهای روانی:هر انسانی دارای نیازهای روانی میباشد این نیازها شامل نیاز به مهربانی و محبت، نیاز به امنیت و آسایش خاطر، نیاز به احساس تعلق داشتن و مورد قبول گروه همسالان قرار گرفتن، نیاز به مقبولیت و احترام، نیاز به استقلال، نیاز به تشخیص و قدردانی، نیاز به مذهب و فلسفهی حیات، نیاز به داشتن هدفی مشخص در زندگی، نیاز به احساس هویت و شناخت خود. درصورتی که این نیازها تامین نشوند احتمال وقوع آسيبهاي اجتماعي در نوجوان بیشتر میشود.
عوامل تأثیرگذار بر سلامت روانی: مدرسه، اجتماع، رسانههای گروهی و همسالانجزء عواملی هستند که می توانندبر سلامت روان نوجوانان تاثیرگذار باشند. نوجوان در این محدوده سنی بیشتر از هر زمان دیگری تحت تاثیر دوستان هم سن خود قرار میگیرد و به خاطر اهمیت این موضوع لازم است والدین شناخت کافی از دوستان فرزند خود داشته باشند.
نوجوانان در برابر محیط واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدهند این واکنشها میتوانند به صورت سازگارانه و ناسازگارانه باشند:
1)واکنشهای ناسازگارانه: نوجوان بر عکس کودک، نه تنها نمیخواهد با محیط سازگار شود بلکه میخواهد محیط را با خود سازگار کند که معمولاً با مقاومت بزرگسالان و بروز واکنشهای ناسازگارانه همراه خواهد بود. برخی از این واکنشها عبارتند از: اضطراب شدید، کشمکشهای روانی، در پسران دیر به خانه آمدن، در دختران تمایل به آرایش سر و صورت، حالت عصیانی و سرکشی به شکل مخالفت با والدین (با طرز تفکر، سلیقه، ذوق، اعمال طرز لباس پوشیدن، طرز زندگی کردن بزرگسالان و)، فرار از خانه در مراحل شدیدتر اختلافات (بدلیل مخالفت با اقتدار و گاهی استبداد خانواده، فشار و رفتار غیر عادلانهی خانواده و...)
2واکنشهای سازگارانه: نوجوانان و جوانان بیشتر از سایر اقشار سنی از این واکنشها استفاده میکنند. این واکنشها عادی هستند و همه به درجاتی از آن استفاده میکنند، مگر این که در استفاده از آن افراط گردد.
مهمترین این واکنشها عبارتند از:
* انکار: در این واکنش فرد سعی در رد مشکل و یا عوامل ایجاد فشار میکند و تمایلی به پذیرش حقیقت ندارد.
*خیال بافی: که عبارتست از ارضای احتیاجات و آرزوها به وسیله تخیل در بیداری، این مکانیسم وسیلهای است برای فرار از مشکلات زندگی و پناه بردن به عالم تخیل که در آن ناکامیها حتی الامکان تقلیل یافته یا وجود ندارند. از نظر بهداشت روانی خیال بافی هنگامی مضر و خطرناک محسوب میشود که ارتباط فرد با واقعیت قطع شود و طی آن فرد بکوشد با استفاده از قوه تخیل خود آرزوهایی را بپروراند که انجام آنها امکانپذیر نیست. در این حالت به تدریج رویاها جانشین واقعیتها میگردند و این مانع سازگاری عملی فرد میشود.
* جبران: این مکانیسم میتواند هم به صورت مثبت و هم به صورت منفی ظاهر شود. صورت مثبت آن این است که وقتی فرد میبیند در یک موضوع نمیتواند موفق شود یا اینکه با شکست مواجه میشود، با تلاش در جنبهای دیگر موفقیتهایی به دست میآورد. اما جنبه منفی آن وقتی است که فرد در جایی با عدم موفقیت روبرو میشود و برای جبران این عدم موفقیت دست به کارهای تخریبی میزند.
*همانند سازی: در این مکانیسم فرد به طور ناخود آگاه از رفتار، گفتار، کردار، حرکات شخصی و یا اشخاص دیگر پیروی میکند و حتی خود را شبیه شخصی که مورد احترام او است، قرار میدهد و بدین ترتیب، مزایا، کامیابی، برتری و ارزشهای او را از آن خود تلقی میکند و به این نحو ارضا میشود. مانند تقلید نوجوان از رفتارهای یک هنرپیشه.
* برون فکنی: که عبارتست از انکار بعضی خصوصیات، حالات، صفات و یا تمایلاتی که در فرد وجود دارد، و نسبت دادن آن به دیگران. فرا فکنی یکی از مکانیسمهای متداولی است که از طریق آن، شخص اندیشهها و افکار غیرقابل پذیرش و تمایلات درونی و ناخودآگاه خویش و همچنین تقصیرها و اشتباهات و بدکاریهای خود را به دیگری نسبت میدهد، مثلا نوجوانی در درون خود نسبت به دوستش حس حسادت دارد ولی مرتب ازاین شکایت میکند که دوستش به او حسادت میکند.
*دلیل تراشی: در این حالت فرد سعی در بیان دلیل مردم پسندانه برای عمل یا فکری که از نظر اجتماعی و یا خود شخص ناپسند است دارد، به عنوان مثال دانش آموزی در یک درس ناموفق است، وی این مسأله را به دشمنی معلم با خود نسبت میدهد.
*تصعید یا والایش: گاهی فرد برای ارضای خواستههای محروم شدهی خود، از راههای اجتماع پسندانه وارد شده. در بین مکانیسمها، مکانیسم تصعید سالمترین آنهاست. شخص به مدد تصعید میتواند احساسات هیجان انگیز و کنشهای ابتدایی خود را از حالت اولیه به سوی هدفهای عالیتر و بهتر سوق دهد، به گونهای که هم رضایت خاطر خودش راتأمین کند و هم نفعی عاید اجتماع شود. به عنوان مثال فردی که میل به پرخاشگری دارد به ورزشهای رزمی روی میآورد و موفقیتهایزیادی را در این زمینه کسب میکند.*مکانیسم جابجایی: در این مکانیسم فرد ممکن است عواطف خود نسبت به شخص یا موضوع معینی را به فرد یا موضوع یا پدیدهی دیگری انتقال دهد، مثلاً نوجوانی از معلم خود ناراضی میباشد و چون نمیتواند آن را بروز دهد در منزل با افراد خانواده درگیر میشود.
توصیههایی به والدین و بزرگسالان: در برخی موارد پدران و مادران در این دوره، با برخوردهای غلط و ایجاد محدودیتهاینادرست و سختگیریهای بیمورد، رشد، تکامل، شخصیت و آیندهی نوجوانان را ناآگاهانهدر مسیر منفی و بحرانی هدایت میکنند، در حالی که برخورد منطقی و مناسب و آرام باجوانان، باعث میشود این دورهی طوفانی و بسیار حساس، به آرامی و با تنشهای کمترطی شود، در نتیجه از انحراف جوانان به سوی اعمال ناشایست، اعتیاد و بزهکاریهایناخواسته پیشگیری گردد.
برخی از رفتارهایی که برای برخورد با واکنشهای سازگارانه و ناسازگارانه نوجوان توصیه شدهاند در ذیل فهرست شدهاند:
*آموزش گرفتن والدین در زمینهی مهارتهای کامل زندگی و فرزندپروری و استفاده از آن در زندگی و در طول ارتباط با فرزند و راهنمایی گرفتن از مشاوران در صورت لزوم .
*برقراری ارتباط مؤثر، صمیمانه، صحیح و سالم همراه با احترام .
*به یاد آوردن احساسات، هیجانات و افکار دوران نوجوانی خود جهت شناختن و درک بهتر نوجوانان و جوانان .
* گوش دادن با حوصله به افکار و نظرات آنان .
*کمک، راهنمایی و آموزش به آنان جهت درک علت درستی یا نادرستی مسائل .
* تحقیر نکردن و دادن فرصت جهت رفع نواقص در صورت ارتکاب به اشتباه .
*در میان گذاشتن نصایح و تذکرات با اعتدال و منطق و در خلوت با آنان .
*عمل کردن والدین به آنچه برای فرزندان به زبان میآورند .
* آشنا کردن فرزندان با مذاکرهی اصولی از طریق تشکیل جلسات مختلف با حضور همهی اعضای خانواده در مورد مسائل مختلف .
*تشویق و علاقهمند کردن فرزندان به آموزش و یادگیری در مدرسه و پیگیری روند پیشرفت آنان و استفاده از راهنمایی مربیان جهت رفع معایب .
*انتظار از فرزند در حد توان و ظرفیت او.
* تشویق و علاقهمند کردن فرزندان به شناخت جهان اطراف، شخصیتهای علمی، فرهنگی، هنری، مذهبی و مکانهای تاریخی .
*صحبت با فرزند در زمینه مسائل اخلاقی و برخی مسائل شرعی و خصوصی قبل از دسترسی او به منابع و اطلاعات نادرست با کمک والدین، مربیان و اساتید مربوطه .
* آموزش ارزشها، اصول اجتماعی ، آداب صحیح معاشرت و معیارها و روشهای صحیح انتخاب دوست .
* توضیح نتایج اعمال خوب و بد و عواقب مخرب برخی رفتارهای پرخطر .
*تشویق به اطاعت و بکارگیری اوامر و دستورات الهی در زندگی .
*همگام شدن با مسائل، مشکلات، نگرانیها و علائق امروز جوانان و نوجوانان با کنار گذاشتن برخی افکار و اندیشههای کلیشهای توسط والدین .
*بدست آوردن اطلاعات روز در مورد آسیبهای اجتماعی و آشنایی با راهکارهای جدید مقابله با آن .
*استفاده از روشهای صحیح و منطقی و کمک به او جهت ریشهیابی رفتارهای نادرست فرزندان .
* تشویق رفتارهای درست مثل بخشش، محبت، همکاری، شناخت، تفاهم و همدردی در فرزندان .
مرتضی عظیمی فرد ، فارغ التحصیل رشته روانشناسی متولد آبپخش ساکن بوشهر هستم